دغدغه های شکلاتی
يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۲۲ ب.ظ
گاهی توی این شهر ِ دغدغه های بوگندو ، مسخره و لعنتی ,حسرت دغدغه های شکلاتی را دارم. اینکه بدون دغدغه های غیر شکلاتی موهایم را گیس کنم ,تاج گل بسازم, پیراهن نخی بلند بپوشم و صندل قهوه ای دوست داشتنی ام را پا کنم. توی اشپزخانه صبح و ظهر و شب اشپزی کنم و خانه را بوی توت فرنگی پر کند. حسرت دراز کشیدن روی قالیچه ی قدیمی زیر ِ درخت ِ توت و چشمک زدن به پرتوهای نور به دلم مانده. من همین حالا دلم پرسه زدن توی ِمزرعه ی خیار میخواهد با یک کلاه حصیری و سلفی با مترسک ِ پر از کلاغ !
لعنت ِ به این تابستان ِ آرام ِ بدون ِ دغدغه های ِ شکلاتی !