بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

[عنوان ندارد]

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۸ ب.ظ
سلام به دوستای عزیزم امیدوارم که حالتون خوب و عالی باشه امروز اولین روز ماه رمضانه دعای خیر یادتون نره لطفا یه فرصت داریم برای خود سازی 29-30روز فرصت خوبیه این یک ماه میتونه سر آغاز زندگی بهتری باشه برامون قدرش رو بدونیم ان شاالله امیدوارم موفق باشیم پیشاپیش نماز و روزه هاتون قبول التماس دعای خیر
  • نگین ...

امید

دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ
امید همان عشق است عشقی که خدا به بندگانش دارد همانند دریایی بی کران و بی انتهاست.خداوند بندگانش را بسیار دوست دارد که چنین خورشیدی مهربان برایمان آفرید که شب سرد را به امید فردایی گرم و صبحی روشن سر کنیم.آری امید یعنی زنده بودن عشق و ایمان...
  • نگین ...

اینجا دنیاست...جایی بزرگ اما خیلی کوچک...

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۳:۲۱ ب.ظ
ساعت 3 نیمه شب سوم تیر 1392 
 شب از نیمه گذشته؛ 
سرم را روی بالش گذاشتم و سعی میکنم بخوابم ،اما نمیدانم بار چندم است که از این پهلو به آن پهلو میشوم و خوابم نمیبرد.  تکرار جمله ی بظاهر ساده ای که او بهم گفت ذهنم را درگیر کرده و خوابم را آشفته..باید اعتراف کنم هیچ وقت انقدر عمیق به مفهومش پی نبرده بودم..آنطور که او من را به درکش نزدیک کرد روز های سختی را پشت سر گزاشتیم و شاید روز های سخت تری پیش رو داریم؛ بخاطر شرایط خاص این روز ها همه ما یک جورایی ناخواسنه و بی اختیار کلافه ایم و عصبی و شاید بیشتر از هر وقت دیگه شکننده... ایبگم.مین جمله رو شاید بار ها و بار ها شنیده باشیم؛یک ضرب المثل تکراری  یا شاید یک جمله ی کلیشه ای که(( این دنیا خیلی کوچک است)) اما شرایط این روزای ما مصداق  واقعی کوچکی این دنیا با بزرگیشه... با خودم فکر میکنم وقتی فاصله بودنو نبودنمان فقط به اندازه  ی یک نفس است ؛ و هیچ کس از بودن و نبودنش در ساعتی بعد خبر دار نیست..تموم حجم باورم حرفشو تایید میکنه که دنیا خیلی کوچیکه... اونقر کوچک و بی ارزش که نمی ارزد از کسی که دوستش داری ناراحت شوی که به دل بگیری. وقتی که دستم رو گرفت توی چشمانم خیره نگاه کرد و ملتمسانه گفت:: فقط میخوام یک چیز به توبگم میخوام بگم این دنیا خیلی کوچک و بی ارزشه و ارزش نگه داشتن غمو غصه رو نداره اون هم از ادم هایی که دوستمون دارند.... جمله اش تکانم داد.....راست میگفت کی میداند یک لحظه دیگر هست یا نه؟ می خواهم بگویم گاهی برای فهمیدن ارزش یکدیگر خیلی دیر به  خودمان می آییم؛هرچند عبورزمان این واقعیت را بار ها و بارها به چشم های آن روز هایم ثابت کردن.... با تمام اینکهخیلی مراقبم و کینه ای نیستم و صبورم  اما باز هم گاهی  غرق همان غفلت ناخوانده زمان حال میشوم... می دانید؟ از خودم میپرسم چه کسی می داند آنچه میخواستم و از دست دادم چیزی بوده  که واقعا برایم بهتر بوده؟ اون چیزی که درستی مقصدمان را تایید میکند قطعا احساس دیروز ما نیسن..گاهی عواقب تلخ رسیدن به اون چه عالی میدانستیم و میخواستیم تا انتهای راه زندگی گریبانگیرمان می شود بدون درک نعمت رهایی که اگر رخ میداد.با ما میماند. پیامش مرا به این نتیجه رساند که : خدایا برای آنچه بر من ارزانی داشتی و برای هر آن چه صلاحم ندانستی و بر من عطا نکردی باید  به یک میزان و صمیمانه سپاس گزار و شاکر باشم ..... :. ن
  • نگین ...

من خوشبینم به زندگی!دوستم تو چطور؟

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۳۱ ق.ظ
وقتی نمادی از امید در فنجان قهوه ات نمیبینی.... ودر طالعت خبری از معجزه نیست... بدان.... بدان که خدا همه چیز را به خودت سپرده تا بهترین ها را بسازی... ............. زندگی یعنی: یک سار پرید... از چه دلتنگ شدی؟ دل خوشی ها کم نیست، مثلا: این خورشید... کودک پس فردا... کفتر آن هفته... (سهراب)
  • نگین ...

به نام خالق عشق

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۵ ق.ظ
بهترین هدیه ای که خداوند به بشر اعطا نمود عشق بود.. و این قدرت را به ماداد که بتوانیم راه عشق را پیدا نماییم.. پس بر ماست معشوق حقیقی را دریابیم و عاشق واقعی باشیم... چرا که زندگی بدون عشق به اندازه ی ارزنی ارزش ندارد.... دوستان عزیز: با به امید اینکه هرگز از معشوق دور نگردید و راه پر فرازو نشیب عشق را گم نکنید
  • نگین ...