بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

FAST LADY

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ب.ظ
انگار نه انگار منی که یک فیلم نبین حرفه ای بودم تا یک ربع پیش داشتم  سومین  فیلم عاشقانه ی خارجی امروزم را میدیدم و بی توجه به متکاهای افتاده و ظرف های نشسته و موهای ژولیده به دوست مامان دستور دسری که دیروز پخته بودم را تلفنی میادم و  با خودم فکر میکردم که همه ی خانه های توی خیابان هیستیگز قوصی دارند , نگهبان شخصی، ادم های بزرگ و راه های ماشین رو و اینکه ادم ها چطوری اونجا زندگی میکنن. حالا توی همین یک ربع به اومدن مامان این ها متکاها را جمع کردم موهایم را بافتم و تمام ظرف های نشسته را شستم و وسایل سفره ی افطار را اماده کردم و حالا بعد از 6 روز کلافگی روی کیبورد حروف را می افرینم و بعد از اینکه توی ده سال اینده ی خود گم شده ام دارم به این فکر میکنم که به خودم توی 5 سال دیگر چه چیزی میتوانم بگویم؟   I Am Number Four
  • نگین ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">