چند روزی چند ماهی چند سالی شاید
اصلا بروم گم بشوم , ابر بشوم , غیب بشوم .
اصلا بروم گم بشوم , ابر بشوم , غیب بشوم .
#دوری_و_دوستی
+ساعت برناردم آرزوست
همه ی ما ها به نحوی مسیرمون یکی دوباری خورده به باشگاه چه از نوع ورزش چه برای سلامت چه بادی بیلدینگ چه بادی بیوتی چه کاهش وزن و... قطعا هم یک هفته ی اول از درد بدن مُردیم !! ولی خب در اصل زنده موندیم . منم یکی از چند دهمین یا چند صدیم باریه که تصمیم گرفتم تصمیممو عملی کنم و برم باشگاه این دوازده روی که اینجام ! (منهای روزهایی که گذشت) . جلسه ی اول بدن سنگکوب میکنه بی وقفه حرکات با تعداد بالا صد تا دویست تا سیصد ها و ... بعد از تموم شدن اون جلسه مربی گف اخیششششش خدا این ورزشو از ما نگیر !! به به !! دردشم حس خوب میاره ! من اونجا حسم لطفا خفه شو همراه با خنده های هیستیریک بود! (اینجا با خودم گفتم خداروشکر کار با دستگاهو انتخاب نکردم و زیر بار نرفتم :| همون تردمیل و تمریناتش بسه :))) ) موهام وا رفته بود صورتم قرمز شده بود و حس کردم الانه که ماهیچه هام منفجر بشن! یا قطع عضو شم چون اینبار مدت خیلی زیادی گذشته بود از باشگاه ِ قبلی ! درسته که من روزی دوبار باید برم اونجا, درسته اگه موزیککککک نباشههه نمیتونمممممم ,درسته سخته و الان آی عم عه مرغابی و روزی چند بار میرم زیر دوش اب داغ , بلکه از درد ماهیچه هام کم شه اما فعلا بی فایده س ! اما اخرشم میرسم به حرف مربی که اخیششش خدا این ورزشو از ما نگیر !! ولییی موقتا حسم نسبا به حرفاش شات آپ پلیزه :|
+امروز صبح اهنگ ِ قلاشِ محسن چاوشی رو برده بودم آی حال کردن ملت :))) منم رو تردمیل درحال خودکشی بودم :)))
+خداحافظ سیب زمینی سرخ کرده :| !
+ بین خودمون بمونه به محض رسیدن به خوابگاه یه شب با بچه ها میریم فلافل سلف سرویس نوید اهوازی و دلی از عزا در میارم . ازون شب به بعد روزه میگیریم برا جبرانش :))))
+بهتره برم بخوابم !! ناشتا که رفتم سر تمرین ! دیشبم که دیر خوابیدم دو ساعتیم اینجا درد کشیدم .حالا وقتشه بمیرم تا تمرین ساعت سه ! شدم عین ادمایی که یه دست با چماق زدنش :|
+بهتر بعد از ده شب میتونم یک شب به جای خوابیدن سرم نرسیده به متکا بین راه بمیرم :|
+شاعر میفرماد ذلت و درد هجری؟ کشیده ام که مپرررررس
کاری به خوبی و بدی و موارد الف و دال ِ قضیه ندارم ! فقط این که یه موردِ حاد ِ درس خوندن در غیر از شهر ِ خودت میتونه این باشه که فقط بعد از هر استراحت ِ میان ترم اوج ِ فاجعه های ِ اتفاق افتاده رو متوجه میشی !! مثلا وقتی از باشگاه میای و میخوای خستگی در کنی کمربند ِ مانتوی محبوبتو تو کمر ِ شلوار ِ خواهرت میبینی :| و غیره !!
بگم؟
شما یادتون نمیاد , یه ادم هایی بودن که بودن . همیشه بودن و بودنشونو نشون میدادن !! البته الانم هستن , اما نیستن ! شایدم میخوان که نباشن ! امان ازین نبودنه که عین ِ بودنه .
+یاد َ ش ! :)
+عنوان حامد عسکری
گُلی: معلومه که خستهای. بگیر بخواب دیوووونه!
فرهاد: [با دلی راحت و خیالی آسوده]: میارزید...
در دنیای تو ساعت چند است؟-ﺻﻔﯽ ﯾﺰﺩﺍﻧﯿﺎﻥ
خدای ِ قرمز و بنفش و سبز , خدای ِ ابی و سفید و خاکستری ,خدای نارنجی و زرد و اجری , خدای ِ قایق ها و بادکنک های رنگی و درختای سبز , خدای ِ سیاه و سفید ِ خاطرات روی دیوار ,خدای رنگ ِ زنگار ِ دچرخه ی پسرک ِ روزنامه فروش ِ محله , خدای ِ توت فرنگی های قرمز و رنگی های نقاشی ِکوچولوها , خدای رنگ خدای آبی ِ آسمون ِ آبی ،دل آبی ِ ،چشم و آبی ِ اتاق ِ آبی ...
ابی ِ رنگ به رنگ از همه رنگ که هر روز از توی قاب اهنی ِ پنجره ی ِ زرد ِ بی حفاظ ِ پشت ِدرخت ِ انارِ خیابون هشتم میبینمش :) . خدای ِ نور ، انا عند المنکسره قلوبهم .. خدای ِ نور و خدای طیف های رنگی :) خدای ِ همیشه رنگی ِ من .
+ممنون از دوست عزیزم بابت دعوت به نوشتن و پوزش بابت تاخیر:)
همین روز ها که خیلی دور نیست باید بیایم و از کرگدن ها بیشتر برایتان بگویم
از کرگدن های رنگی , که کاش من یک کرگدن ِ رنگی بودم . اما نه ! کاش شما هم یک کرگدن رنگی داشته باشید .
بعد از بازگشت ِ دوروز ُ نیم حالا میشود به دوراهی ِ تعطیلات ِ موقت فکر کرد . فیلم یا کتاب ؟؟
هر چند این بین: ترجمه ,تفریح ,خواب و خوردن هم جایگاه خودشان راحفظ کردند !!!
+ پیشنهاد های فیلم و کتاب را میپذیریم :)
+ ادرس های اینستاگرام خود را در صورت میل با ما به اشتراک بگذارید
+ خونه خوبه خونه خوبه :)