گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست ...
جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ
و خانه ی دوست کجاست ؟
بهترین دوست ها از کجا می آیند و چه بر سر ما و دل ِ ما و زندگی ِ ما می آورند ؟
اصلا این دوست کیست ؟
راستش هیچ وقت فکر نمیکردم که یک هم اتاقی ِ معمولی ِ در ترم ِ 1 دانشگاه و توی اتاق شش نفری انقدر ماندن را بلد باشد که بعد از این همه مدت دوری و گاهی سلام وعلیک و دلم برایت تنگ شده های معمول ِ راستکی با تمام بی حوصلگی ها خستگی ها و اعصاب خوردی ها با موهای چرب و صورتی بی روح و لباس های بیرون بخاطرش بروم دوربین بیاورم هماهنگی های لازم را با دوستانش که نمیدانم کیستند انجام دهم تا وقتی از حمام برگشت وقتی ناامید از دوست داشته شدن هاست و غر میزند و فکر میکند چرا هیچ کس امروز را یادش نبود یک عالمه جیغ و نور های فشفشه و شمع و و بوس ِ گنده توی تاریکی او را سر ذوق بیاورد و بعد از ان رهایشان کنم به حال خودشان و خوشحالی هایشان و فرو بروم توی حباب درونی ِ خودم . و گم شوم .
+ و چیز پیچیده ای نیست داستان مهر ها و محبت ها و ماندن ها و نرفتن ها. به همین راحتی میمانیم و بودن را کنار هم یاد میگیریم :)