[ یَلدا , دو ,سه ,تمام ]
#جیک_ثانیه_یلدا:)) , بساط ِ یخچالو بکش بیرون , مخمل و فهامه رو ماچ کن , از وحشی اومده , تیموری فورگت و هلو زمستان :)
فقط اینکه فکر نمیکردم انقدر زود پاییز تموم شه بدون ِ اینکه بتونم مث هر سال بگذرونمش! در واقع پاییز امسال یه جور ِ خاصی بود ! راستش شیرینی هاش اونقدر شیرین بود که تلخیای ِ زیادشو از بین ببره ! که در عین ِ خستگی و بی خوابی های زیادش خنده و قهقهه و لحظات ِ خوب ، حالخوبی هاشو نگه داشت , بارونش , برفش ,مسیر خوابگاه تا دانشگاه, دیدآر ها , نیمروهای نصفه شبی , خوابالوعه شهر ِ موش ها , عدم تعادل جهت پیدا کردن مسیر ایستگاه ِ اتوبوس در صبح گاهایی که از خواب یه ساعنه با تکون های شدید مریم بیدار میشیم و ... .
راستش پاییز ِ ملسی بود :) و یلداش با اتفاقاتی که افتاد یه کم عجیب اما خوب بود :)
شاعر میفرماد:
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
+عیدی هم گرفتیم از دوست جان :)