بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به تو که هنوز نیامدی» ثبت شده است

دل داده ام بر باد , بر هر چه بادا باد

جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ب.ظ
وقت هایی که نمیدانم حالم چطور است نمیدانم الان چند شنبه است نمیدانم بخوابم یا بیدار بمانم نمیدانم خوشحالم یا ناراحت و حتا نمیدانم از جان خودم و دنیا چه میخواهم به طور هیستیریکی آشپزی میکنم, لباس میشویم, ظرف های یک هفته مانده ی ِ کثیف ِ کل اتاق را ته ِ سینک میریزم و با اهنگ ِ شبهای ِ تهران زند وکیلی کف مالی میکنم ,سطل اشغال هارا خالی میکنم ,کف اتاق را جارو میشکم و یخچال را تمیز میکنم هیچ چیز و هیچ چیز را به حال خودش رها نمیکنم. حتا فکرم از دستم آسایش ندارد . تختم حتا و کاغذ های پر ازنوشته ی روی دیوار و دفتری که هی خودکار رویش میکشم حتی تر .
اما حال ِ من انگار رهاست و همینطور برای خودش آزاد و ول میچرخد . شبیه ِ یک دوره گرد ِ تنها .



وسط اتاق چهارزانو نشسته ام و یک نگاه به سقف و یک نگاه به گوشی و یک نگاه به مانیتور و صد دل در خانه و صدهزاران فکر در هرجایی که نمیدانم کجاست .
فقط این را میدانم دلم یک معجزه میخواهد .مثل ِ یک اتفاق ,یک نامه , یک لبخند , یک اشنای ِ قدیمی , یک آغوش ,یک بستنی ِ قیفی ِ شکلاتی  یا ...
همان لبخند همان معجزه کافیست برای ِ روز های ِ ابری ِ تا حدودی با رگبار ِ پراکنده  ی همراه با غبار ِ غلیظ .
یک معجزه ی رنگین کمانی برای برگشتنِ حال ِ خوب روز های گذشته از جنس ِ نم ِ باران و دست ِ اشنای ِ قدیمی و خنده های مستانه ام ارزوست...

  • نگین ...

حکایت عشقی بی قاف،بی شین،بی نقطه

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ب.ظ




نمیخوام اعتراف کنم از عشق چیزی نمیفهمم ولی هرچی که هست درست از همونجایی شروع میشه که تصمیم میگیری فقط با اون حرف بزنی  وقتی که خواستی  بدونی شام قراره چی بخوره ؟ از اونجایی که خواستی باهاش جر وبحث بکنی یا نگرانش بشی یا بپرسی اهنگ خوب چی داری ؟

فکر کنم عشق از جای دوری شروع نمیشه .از همین گوشه موشه ها لابه لای همین حرف ها همین دلواپسی ها همین داری چیکار میکنی و کجا رفته بودیا من که بلد نیستم مثل کتابا مثل شاعرا حرف بزنم ! میخوام بگم که حتا شروعشم با تو نیست .


علیرضا میم قاف 


  • نگین ...