جادو
پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۵۲ ق.ظ
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است .
+هیچ چیز درست نمیشود، خودت را اما تکان بده، خرابه ها را جارو کن و از نو بساز
- ۹۸/۱۱/۱۰
حداقلش لاغر شدی :))