روز شمار هفدهم_یادداشت اول
۱. من از دیدن آدم ها سیر نمیشوم . از آن هایی َ م که خوراکم دیدن است .اتفاقا در حرفه ی دیزاین چندین نوع دیدن وجود دارد :
مشاهده| observation| : توجه کردن به و سنتز چیزهایی جالب توجه یا الهام بخش که به راحتی میتوانستند مورد بی توجهی واقع شوند .
بازرسی|inspection| : تمرکز بر ریز ترین جزییات و پالایش آنها
ادراک |perception| : وجه انسانی مشاهده که ترکیبی از توجه کردن و همدلی است
بینش|vision| : نوع غیر واقعی دیدن توانایی دیدم در ورای زمینه ی کنونی و به شکل ملموس دریافتن اینده های بالقوه.
پس قطعا آن آدم خُله ی توی شهر که همه ی این نوع دیدن هارا توی نگاهش دارد ، نه گشت ارشاد است نه پلیس امنیت ، بلکه منم _ خوره ی دیدن وقضاوت نکردن .
۲. هر خانمی که توی مترو پوست سفید و شفاف ونگاه مهربان و خسته اش توی یک روسری رنگ روشن گیره دار جای گرفته من را یاد مادر می اندازد، دل تنگی هم ویروس بدیست ، مارا میکشد اما خودش نمیمیرد.
۳. هفده روز گذشت _روز پایانی کلاس ها .
۴.از متروی خالی یا خلوت هراس دارم
- ۹۶/۰۵/۰۶