بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

داستان های ما

سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

گاهی اوقات فکر میکردم اگر محمد را نداشتم ، توی این یکی دو ساعت تاخیر همیشگی قطار با کی هِروکِر میکردم و به جرز دیوار هم قاه قاه میخندیدم تا زمان بگذرد ، بعد باز دوری و باز دلتنگی ...