هر رفتنی ادمو میشکنه, حالا از هرنوعیش که میخواد باشه . رفتن از خودت , از خوابگاه یا ازخونه ی مادر بزرگ ، حتی رفتنِ هر کسی که باشه . درست عین خواب ِ شیرین ِ بچگی از شدت خستگی تو مهمونی . چشم که باز میکنی میبینی رفتی و هیچکی دوروبرت نیست جز نور سبز ِ چراغ خواب و پتویی که انداختن روت. بدیش مثل ریختن خاطرات از لای انگشتاس یا حتی گیر کردن دوتا استکان شیشه ای تو هم وقتی میخوای چایی نبات بریزی توش که موقع جدا شدن یا میشکونه یا خودش شکسته میشه.
اما از رفتن بدتر شاید برگشتن باشه . شاید که نه راستش ، حتما. مثلا برگردی ببینی خاطراتت ریختن، برگردی ببینی هیچی سرجاش نیست، برگردی هیچکیو نشناسی، برگردی ادمای قبلی نباشن و عوض شده باشن، برگردی و دنیا رو سرت بچرخه.
برگشتن. یسری برگشتن ها ادمو میشکنه حالا از هرنوعیش که میخواد باشه . برگشتن به خودت به یه جای قدیمی یا حتا برگشتن ِ کسی که نباید میرفت. رفتن ادم رو غریب میکنه, عجیب میکنه, لوس و بد ادا و مسخره میکنه . اون ادم وقتی برگرده دلت بیشتر میگیره چون بیشتر نبودنشو حس میکنی. راستش این رفتن نیست که جای ِ نبودن ِ ادم هارو به رخت میکشه، بلکه این برگشتنشونه که باعث میشه بیشتر به این پی ببری که دیگه عین قبل اونارو نداری .هر برگشتی ادمو میشکنه، همون بهتر ادما برن و برنگردن دیگه .
برگشتن. یسری برگشتن ها ادمو میشکنه حالا از هرنوعیش که میخواد باشه . برگشتن به خودت به یه جای قدیمی یا حتا برگشتن ِ کسی که نباید میرفت. رفتن ادم رو غریب میکنه, عجیب میکنه, لوس و بد ادا و مسخره میکنه . اون ادم وقتی برگرده دلت بیشتر میگیره چون بیشتر نبودنشو حس میکنی. راستش این رفتن نیست که جای ِ نبودن ِ ادم هارو به رخت میکشه، بلکه این برگشتنشونه که باعث میشه بیشتر به این پی ببری که دیگه عین قبل اونارو نداری .هر برگشتی ادمو میشکنه، همون بهتر ادما برن و برنگردن دیگه .
باسلام . متن خیلی دردناک و نگران کننده بود. امیدوارم درهای شادی برای شما باز بشه و روبرویتان نوری از امید روشن بشه....روزگار همین است پستی و بلندی هایی دارد که دست خودم آدم نیست والیه که آخرش خوب باشه اگر چه اولش شاید بد
باسلام . متن خیلی دردناک و نگران کننده بود. lمن در اولین حضورم در وبلاگ شمااینو خوندم دلم خیلی گرفت. الهی بقیه راهت سرشار از شادکامی و موفقیت باشه و دلت شاد شاد شاد باشه