بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

Process of writing

سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۳۴ ق.ظ

به این صورت که یک چیزی ذهنت را قلقلک میدهد و گاهی مشت میکوبد به سر و ته ش . اما تا اینکه قِل بخورد و روی دکمه کیبورد فشار بیاید میشود یک چیز دیگر !

مینویسی , می آیند , یک چیز دیگر میخوانند َ ش!, و بعد یک چیز فضایی تر برایت مینویسند و همچنان این پروسه ادامه دارد...


نظرات  (۱۷)

  • بلاگر کبیر ^_^
  • من نفهمیدم چی شد که :)))
    پاسخ:
    تو یه بلاگری میخوای یه چیزی بنویسی ! تا بیای بنویسی اون مطلب تغییر میکنه ! بقیه هم یه طور دیگه میخونن و برداشت میکنن! ینی دقیقا برعکس چیزی که نوشتی و بعد یه طور دیگه کامنت میدن ! :)) به همین سادگی و به همین خوشمزگی :))
  • ریحانه .الف
  • عکس نگار و دل آرام من اون بالا!؟
    ^_^
    پاسخ:
    چیشده؟ :)))
    عی بابا... تو هم مثل خودم درد کشیده‌ای...
    پاسخ:
    :) چی بگم دیگه 
    خوبید ؟
    یه عده هستن منبر سیار دارن..هرجا بشه منبر میرن و فلسفه میبافن :|
    پاسخ:
    :))) نگار بزا هیچی نگم ! :)))
    میدونی نگین خیلی جاها تو زندگی آدم همین اتفاق میفته تو روابط روزمره مون. ولی خب اینو میذاری به حساب درصد خطا :)))
    پاسخ:
    این درصد خطا بیش از حد بشه آسیب زننده س .ها؟
    آره دقیقا منم هر وقت یه چیزی مینویسم بعد بقیه به چیز دیگه میفهمن داغون میشم :دی
    پاسخ:
    خوبه که همیشه پیش نمیاد
    چه قدر عکس به محتوای نوشته میاد:)
    پاسخ:
    ممنونم:)
    این در ادامه ی پست قبلی بود ؟ :D
    پاسخ:
    کلی  بود ، برای همه ش 
    موافقم.
    چیزی به ذهنم بیاد گوشه ای یادداشتش میکنم تا بعد در موردش بنویسم.
    البته همیشه همونی نمیشه که اون لحظه به ذهنت اومده.
    پاسخ:
    بله بله 
    مممم مخصوصا نوشته های شما معمولا یه سری جملات کلیدی رو نداره و خیلی باعث می شه ذهن آدم مطلب رو اشتباه برداشت کنه. نوشته هاتون همیشه انگار یه بخش داستان رو حذف کرده و همین باعث خیال پردازی هرچه بیشتر خواننده میشه :D
    پاسخ:
    :)))) مرسی اه 
  • گمـــــــشده :)
  • چه باحال تعبیر کردی..عالی بود. عالی..:)
    پاسخ:
    متشکررر،
  • نیمه سیب سقراطی
  • نشون به نشون تموم پست های ثبت موقت ...
    پاسخ:
    و قسم به تمام کلمه ها و حمله های پشت سر همی که پاک شد و ضربدری که برای خروج زده شد
    واقعا...
    چه قدر خوبه این:)
    پاسخ:
    عزیزم ، :)
    بدترش اینه ک اصلا وقت نکنی بنویسیش تا فراموشش کنی کلا:(
    پاسخ:
    اوهوم
  • خانوم ِ لبخند:)
  • نمیدونم تقصیر کیه! تقصیر اونی که می نویسه با ذهنیات قبلی یا تقصیر اونی که میخونه... ولی خب نگین، گریزی از این اتفاق نیست...
    پاسخ:
    نمیدونم چی بگم
    قرار نیست که همه آدمها ما رو درک کنند و این اشکالی نداره . هر کس حق داره برداشت خودشُ بیان کنه و ما هم کاملا حق داریم آن را نادیده بگیریم. :))
    پاسخ:
    درک نکنن خب ! اما این حقو ندارن هر حقی رو به خودشون بدن !
    بعنی قشنگ درک کردم!
    پاسخ:
    می بی نی ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">