Dont say people of themselve
آدم ها دیگر شبیه خودشان نیستند . خیلی خیلی وقت است که دیگر شبیه هیچی نیستند .
تایم های طولانی میگذاریم در بدترین شرایط ِدسترسی تا حرف بزنیم و جهات پنهان هم دیگر را پیدا کنیم .از نظرمان این جالب ترین کار دنیاست .اما همین که کمی میدان بازتر میشود و همین که یک فرد خیلی دووور , خیلی نزدیک میشود, فراموش میکنیم تمام وقت هایی که گذاشتیم ,تمام چیزهایی که ارزو داشتیم ,مثلا بغل کردنش مثلا دیدنش مثلا حرف زدنش مثلا اینکه چقدر شخصیتش جالب بود .
همه چیز را به دست باد میسپاریم. حالا که میشود توی یک ثانیه حالش را بپرسیم و یک ثانیه ای جواب بدهد "خوب نیستم "یک هفته میگذرد و نمیفهمیم مریض بوده بیمارستان بوده تهی بوده . چون درست همان لحظه ها صفحه را رفرش میکردیم در انتظار کامنت یک ماه پیشی که برای فردی جدید و جالب داده که ایم چند وقت دیگر پاسخ بدهد و کامنت بیاید " خوب نیستم " .
همه چیز عوض شده ,دیگر شبیه دوست ِ خوب ِ قصه ها نیستیم . حالا او در چند قدمی ما . وما میرویم سراغ نفرات بعدی تا نقشه های جدید بکشیم توی رویاها تا تبدیل به واقعیت . تا او را هم یک جاهایی رها کنیم . برویم منتظر نفر ِ جالب ِ بعدی و کامنت بعدش و هماینطور وقتمان را با آب توی جوب سر بدیم برود ...
او که هیچ ! خودمان و رویاهایمان را هم نمیفهمیم و نمیشناسیم !! و فقط دهان پر میکنیم از حرف های روشنفکرانه.
ما نسل نفهمیدن ها, نپذیرفتن ها, از دروغ تا واقعیت ها, شعار ها ,سوتفاهم ها و ژست های جدید و عجیب ,کی میخواهیم یاد بگیریم باید شبیه خودمان باشیم, شبیه حرف هایمان باشیم نه فقط ادای شازده کوچولوی قصه ها ...؟
@yadban:pic