سیرم از این جهان , اشتهای تو دارم
هفته ای شلوغ رو پشت سر گذاشتم , دیشب بعد اخرین کلاس مهم و تخصصی , بهترین موقع بود که بتونم خستگی در کنم !
فکر کنم ، دوش بگیرم غذا بپزم لباس بشورم ، کلیدم رو پیدا کنم ، هدیه های دوستامو دوباره ببینم و جون بگیرم و عکس ها رو رد و بدل کنیم :) و از همه مهم تر بخوابم!!!
بعد از این که بین کلی سر و صدا خوابیدم ، اونم چه خوابیدنی !! کلا بیدار بودم ! دیدم صدای جیغ و ویغ میاد ! خیلی گشنه بودم و میخواستم سیب زمینی سرخ کرده بپزم و بخورم .
رفتم بیرون ببینم چه خبره منو صدا میزنن ! ینی نعره میزدن :))) فهمیدم گشنه ن و برنج اینا بلد نیستن بپزنن :)) هیچی پاشدم رفتم براشون غذا پختم :))) و خوابوندمشون بعدشم اومدم تو اتاقم که از نبودن هم اتاقیا استفاده کنم و برسم به مرتب سازی و ....
بعد از یک هفته ی شلوغ تونستم کلی کار مفید انجام بدم و این منو خیلی راضی میکنه :)
این وسط شربت ابلیمو هم خیلی مچسبه :)
+) بعد از کلی پست عکس دار توی وبلاگ و خوندن همه ی وبلاگ ها دیگه کاملا حالم خوب میشه :) و میتونم برسم به درسام :) و دوباره برای یه هفته ی شلوغ دیگه فول انرژی باشم ( بااین کلاسای هرروزه ی صب تا شب )خودتون رو اماده کنید برا پست های البومی ِ نگین! :) و ثبت خاطرات خوب هفته ی گذشته و اینده :) مثل قدیم :)
- ۹۴/۰۷/۱۷