این غم انگیز ترین حالت غمگین من است
جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ق.ظ
صبح جمعه است . از همان صبح هایی که میگویند صبح آدینه!! و نان داغ و کلپچ سر سفره ی صبحانه اش هست.صدای جیک و جیک گنجشک ها رو از محوطه می شنوم . شاخه های درختان تکان میخورند. من روی تختم چهار زانو نشسته ام و با روزنه های نوری که از لای پرده خودشان را توی اتاق جا میدهند هم اغوشی میکنم.
دو ساعت دیگر قرار همیشگی ام است با استاد عزیزم و من هنوز خوابم می آید و هنوز آب خنک همیشگی صورتم را لمس نکرده و همچنان چهارزانو روی تخت به کارهایم فکر میکنم.
صبح آدینه است.....
- ۹۳/۱۲/۱۵