بعد از ابر ...

در آغوشــ آسمان رازیستـــــــــــ

بایگانی

این غم انگیز ترین حالت غمگین من است

جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۰۴ ق.ظ
صبح جمعه است . از همان صبح هایی که میگویند صبح آدینه!! و نان داغ و کلپچ سر سفره ی صبحانه اش هست.صدای جیک و جیک گنجشک ها رو از محوطه می شنوم . شاخه های درختان  تکان میخورند. من روی تختم چهار زانو نشسته ام و با روزنه های نوری که از لای پرده خودشان را توی اتاق جا میدهند هم اغوشی میکنم. دو ساعت دیگر قرار همیشگی ام است با استاد عزیزم و من هنوز خوابم می آید و هنوز آب خنک همیشگی صورتم را لمس نکرده و همچنان چهارزانو روی تخت به کارهایم فکر میکنم. صبح آدینه است.....
  • نگین ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">